آتنا جون مامان وباباآتنا جون مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

♪♫♪♥خاطرات کودک من♥♪♫♪

یه بار نوشتم پاک شددددد

سلام مامان جون قربونت بشم که اینهم درد داری جیگرم ساعت 1:55 دقیقه بامداد روشنبه19 اسفند 91 برابر با رویش اولین دندون عشقمممممممممم طفلکی خیلی از قرار معلوم درد داره دلش می خواست راه ببرمش از اونجاییکه بدنم کمی ضعف داره می ترسم راه ببرم وخدایی نکرده باهم بیفتیم اینکه بیشتر رو پا می خوابونم   واما دست گل مامان با اینهمه درد این عسل   گذاشته بودم رو پا که بخواب یهو پا شد ناخنم خورد به چونه ریزه   میزاش وای که چه گریه ای کرد مگه ساکت می شد   باباش پاشد یکم راه بردش ولی می خواست بیاد تو بغل خودم   بغلش کردم و ع...
21 ارديبهشت 1392

اینهم سوغاتیهای آتنا جون

    سلام فندق مامان این هدیه ها رو اونهایی که دوستت دارن تقدیم روی ماهت کردن   عسل مامان این بلوز قشنگ رو مامان جون مرضیه و باباجون احمد   برات آوردن دست گلشون درد نکنه     این کیف وکلاه رو عمه جون محبوبه گرفتن   این بلوز دامن رو خاله عزت خاله مامان مرضیه برات فرستادن     این روهم خاله جون عزت فرستادن عسلی اینهم هدیه ی عمو جون علی مرسی عموجون   کادو عمو پاک شده   تموم شد ...
21 ارديبهشت 1392

من هفت ماه شدم

                   سلام دختر سلام مامان جون هفتمین ماهگردت مبارک الهی مامان جون هزار ساله بشی عمر مامان من وبابا به اندازه ی دنیا دوست داریم باور کن ماههاست زیباترین جملات را برای امروز کنارمی گذارم، امشب اما همه جملات فرار کرده اند، همینطور بی وزن و بی هوا آمدم بگویم ماهگردت مبارککککککک   ...
21 ارديبهشت 1392

آتنا جون وکارای جدید

من عاشقتم عشق مامان و بی تو نفس کشیدن سخت برام الهی خدای بزرگ نگهدارت باشه مامان جون تو می خندی ومی خندونی من و بابا رو بدون اینکه بدونی تو دل ما چی می گذره ما هم شادیم و راضی به رضایت پروردگار آتنا جون کلی وروجک شدی واییییییییییییییییی از کدو مش بگم طلا خانم من وبابا رو می کشی از خنده 1 بشدت دردری تشریف دارید تا بابا شال و کلاه می کنه میری جلو و هی به بابا می گی ,ا . ,ا .,ا........ تا اینکه بابا برت میداره سریع غش می کنی از خنده و ذوق می کنی بری بیرون وقتی هم که من بغلت می کنم از ترس اینکه بابا تنها نره وشما بمونی دستت رو میذاری رو سینه من وخودت رو می کشی جلو تا بری با بابا &n...
21 ارديبهشت 1392

میدونید انتظار چیه

اول سلام می کنم امیدوارم خوب باشید اینو واسه خاله هایی می نویسم که از انتظار بیزارن ولی مارو تو انتظار کاشتن و هیچ خبری از خودشون به ما نمدن ومن هم کار هرروزم شده برم تو وبلاگها شون ببینم خبری نیست خلاصه ما رو بی خبر نذارید خواهش می کنم درست ما همه مجازی هستیم ولی بابا دل که همون دله ...
21 ارديبهشت 1392

به اندازه ی دنیا غمگینم....

  من غمگینم غمگین ازاینکه شاید او هم مرانمی خواهد سلام نازدردونه ی من سلام نفسم تو هم دیگه منو دوست نداری با من قهر کردی . چیکار کردم که رنجوندمت؟ چرا دیگه شیر نمی خوری وقتی یادم میاد گریم می گیره آتنا جون شاید لیاقت مادر شدن رو ندارم شاید دیگه منو دوست نداری ولی بخدا من عاشقتم عاشق اینم که شب بیدار بشم بهت شیر بدم چیکار کنم که دوباره باهم دوست بشیم مامان جون قلبم شکسته تو دیگه بیشتر از این نشکن من تو این دنیا فقط تورو دارم   تو عشق من هستی من عاشق با تو بودنم دخترم تو جگر گوشه ی من هستی من وبابا به اندازه ی دنیا دوستت داریم و دنیارو به پات می ریزیم تا ...
21 ارديبهشت 1392

من بهترم

سلام دوستهای عزیزم من بهترم و گچ دستم بعد از 25 روز باز شد اما متاسفانه هنوز خوب نشده ودرد داره فروان ...
21 ارديبهشت 1392

درهم برهم

این لباس شویی رو دیشب بابا برات از مغازه عمو علی (پسر خاله بابا) خرید این بلوز شلوار رو با زندایی منصوره روز 2شنبه خریدم برات فلاکس رو بابا برات خرید از وقتی دستم شکست شما رسما شیر خشکی شدی و فقط شب مه مه میخوری واین کتاب داستانها در وقتهای مختلف خریده شده واسه شما این سارافن بافت رو هم بابا دیروز برات خریدمبارکت باشه نفسم ...
21 ارديبهشت 1392

عکسهای نفس مامان

  من عاشقتم عشقم   آتنا بعد از حمام در حال پوشیدن لباس آتنا و محرم آتناو اولین سینه خیز وقتی با دهنت صدا درمیاری و ادامه..... ...
21 ارديبهشت 1392